افشین نوروزیه



زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان

نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین

گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند

کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر

که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم

اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

خنده جام می و زلف گره گیر نگار

ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست





شکر ایزد را که دیدم روی تو

یافتم ناگه رهی من سوی تو

چشم گریانم ز گریه کند بود

یافت نور از نرگس جادوی تو

بس بگفتم کو وصال و کو نجاح

برد این کو کو مرا در کوی تو

از لب اقبال و دولت بوسه یافت

این لبان خشک مدحت گوی تو

تیر غم را اسپری مانع نبود

جز زره‌هایی که دارد موی تو

آسمان جاهی که او شد فرش تو

شیرمردی کو شود آهوی تو

شاد بختی که غم تو قوت او است

پهلوانی کو فتد پهلوی تو

جست و جویی در دلم انداختی

تا ز جست و جو روم در جوی تو

خاک را هایی و هویی کی بدی

گر نبودی جذب‌های و هوی تو

آب دریا تا به کعب آید ورا

کو بیابد بوسه بر زانوی تو

بس که تا هر کس رود بر طبع خویش

جمله خلقان را نباشد خوی تو



سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1398

Internal auditing is an independent, objective

assurance and

consulting activity designed to add value and improve an organization's operations. It helps an organization accomplish its objectives by bringing a systematic, disciplined approach to evaluate and improve the

effectiveness of

risk management,

control and

governance processes.

[1] Internal auditing is a catalyst for improving an organization's governance, risk management and management controls by providing insight and recommendations based on analyses and assessments of data and business

processes.

[2] With commitment to

integrity and

accountability, internal auditing provides value to

governing bodies and

senior management as an objective source of independent advice. Professionals called internal

auditors are employed by organizations to perform the internal auditing activity.

The scope of internal auditing within an organization is broad and may involve topics such as an organization's governance, risk management and management controls over: efficiency/effectiveness of operations (including safeguarding of assets), the reliability of financial and management reporting,

[3]

[4] and

compliance with laws and regulations. Internal auditing may also involve conducting proactive fraud audits to identify potentially fraudulent acts; participating in fraud investigations under the direction of fraud investigation professionals, and conducting post investigation fraud audits to identify control breakdowns and establish financial loss.

Internal auditors are not responsible for the execution of company activities; they advise management and the

Board of Directors (or similar

oversight body) regarding how to better execute their

responsibilities. As a result of their broad scope of involvement, internal auditors may have a variety of higher educational and professional backgrounds.

The Institute of Internal Auditors (

IIA) is the recognized international standard setting body for the internal audit profession and awards the Certified Internal Auditor designation internationally through rigorous written examination. Other designations are available in certain countries.

[5] In the United States the professional standards of the Institute of Internal Auditors have been codified in several states' statutes pertaining to the practice of internal auditing in government (New York State, Texas, and Florida being three examples). There are also a number of other international standard setting bodies.

Internal auditors work for government agencies (federal, state and local); for publicly traded companies; and for non-profit companies across all industries. Internal auditing departments are led by a

Chief Audit Executive ("CAE") who generally reports to the

Audit Committee of the

Board of Directors, with administrative reporting to the

Chief Executive Officer (In the United States this reporting relationship is required by law for publicly traded companies


عاشقی محنت بسیار کشید

تا لب دجله به معشوقه رسید


نا شده از گل رویش سیراب

که فلک دسته گلی داد به اب


نازنین چشم به شط دوخته بود

فارغ از عاشق دلسوخته بود


دید در روی شط اید به شتاب

نو گلی چون گل رویش شاداب


خواست کازاد کند از بندش

اسم گل برد در اب افکندش


خوانده بود این مثل ان مایه ناز

که نکویی کن ودر اب انداز


گفت به به چه گل زیباییست

لایق دست چو من رعنایی است


حیف ازون گل که برد اب او را

کند از منظره نایاب او را


گفت رو تا که زهجرم برهی

نام بی مهری بر من ننهی


مورد نیکی خواصت کردم

از غم خویش خلاصت کردم


باری ان عاشق بیچاره چو بط

دل بدریا زد وافتاد به شط


دید ابیست گوارا ودرشت

بنشاط امد ودست از جان شست


دست پایی زد وگل را بربود

سوی دلدارش پرتاب نمود


گفت کای افت جان سنبل تو

ما که رفتیم بگیر این گل تو


بکنش زیب سر ای دلبر من

یاد ابی که گذشت از سر من


جز برای دل من بوش مکن

عاشق خویش فراموش نکن


خود ندانست مگر عاشق ما

که زخوبان نتوان خواست وفا


عاشقان گر همه را اب برد

خوب رویان همه را خواب برد


عاشقی محنت بسیار کشید

تا لب دجله به معشوقه رسید


نا شده از گل رویش سیراب

که فلک دسته گلی داد به اب


نازنین چشم به شط دوخته بود

فارغ از عاشق دلسوخته بود


دید در روی شط اید به شتاب

نو گلی چون گل رویش شاداب


خواست کازاد کند از بندش

اسم گل برد در اب افکندش


خوانده بود این مثل ان مایه ناز

که نکویی کن ودر اب انداز


گفت به به چه گل زیباییست

لایق دست چو من رعنایی است


حیف ازون گل که برد اب او را

کند از منظره نایاب او را


گفت رو تا که زهجرم برهی

نام بی مهری بر من ننهی


مورد نیکی خواصت کردم

از غم خویش خلاصت کردم


باری ان عاشق بیچاره چو بط

دل بدریا زد وافتاد به شط


دید ابیست گوارا ودرشت

بنشاط امد ودست از جان شست


دست پایی زد وگل را بربود

سوی دلدارش پرتاب نمود


گفت کای افت جان سنبل تو

ما که رفتیم بگیر این گل تو


بکنش زیب سر ای دلبر من

یاد ابی که گذشت از سر من


جز برای دل من بوش مکن

عاشق خویش فراموش نکن


خود ندانست مگر عاشق ما

که زخوبان نتوان خواست وفا


عاشقان گر همه را اب برد

خوب رویان همه را خواب برد

ایرج میرزا


زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان

نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین

گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند

کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر

که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم

اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

خنده جام می و زلف گره گیر نگار

ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست





شکر ایزد را که دیدم روی تو

یافتم ناگه رهی من سوی تو

چشم گریانم ز گریه کند بود

یافت نور از نرگس جادوی تو

بس بگفتم کو وصال و کو نجاح

برد این کو کو مرا در کوی تو

از لب اقبال و دولت بوسه یافت

این لبان خشک مدحت گوی تو

تیر غم را اسپری مانع نبود

جز زره‌هایی که دارد موی تو

آسمان جاهی که او شد فرش تو

شیرمردی کو شود آهوی تو

شاد بختی که غم تو قوت او است

پهلوانی کو فتد پهلوی تو

جست و جویی در دلم انداختی

تا ز جست و جو روم در جوی تو

خاک را هایی و هویی کی بدی

گر نبودی جذب‌های و هوی تو

آب دریا تا به کعب آید ورا

کو بیابد بوسه بر زانوی تو

بس که تا هر کس رود بر طبع خویش

جمله خلقان را نباشد خوی تو



دلتنگ غروبی خفه بیرون زدم از در 
در مشت گرفته مچ دست پسرم را 
یارب به چه سنگی زنم از دست غریبی 
این کله پوک و سر و مغز پکرم را 
هم در وطنم بار غریبی به سر دوش 
کوهیست که خواهد بشکافد کمرم را 
من مرغ خوش آواز و همه عمر به پرواز 
چون شد که شکستند چنین بال و پرم را ؟
رفتم به کوی پدر و مسن مالوف 
تسکین دهم آلام دل جان به سرم را 
گفتم به سر راه همان خانه و مکتب 
تکرار کنم درس سنین صغرم را 
گر خود نتوانست زدودن غمم از دل 
زان منظره باری بنوازد نظرم را 
کانون پدر جویم و گهواره مادر 
کان گهرم یابم و مهد هنرم را 
تا قصه رویین تنی و تیر پرانیست 
از قلعه سیمرغ ستانم سپرم را 
با یاد طفولیت و نشخوار جوانی 
میرفتم و مشغول جویدن جگرم را 
پیچیدم از آن کوچه مانوس که در کام 
باز آورد آن لذت شیر و شکرم را 
چون بقعه اموات فضائی همه خاموش 
اخطار کنان منزل خوف و خطرم را 
درها همه بسته ست و به رخ گرد نشسته 
یعنی نزنی در که نیابی اپرم را 
مهدی که نه پاس پدرم داشته زین پس 
کی پاس مرا دارد و زین پس پسرم را ؟
ای داد که از آن همه یار و سر و همسر 
یک در نگشاید که بپرسد خبرم را 
یک یچه همسایه ندیدم به سر کوی 
تا شرح دهم قصه سیر و سفرم را 
اشکم به رخ از دیده روان بود ولیکن 
پنهان که نبیند پسرم چشم ترم را
میخواستم این شیب و شبابم بستانند 
طفلیم دهند و سر پر شور و شرم را 
چشم خردم را ببرند و به من آرند 
چشم صغرم را و نقوش و صورم را 
کم کم همه را در نظر آوردم و ناگاه 
ارواح گرفتند همه دور و برم را 
یکجا همه گمشدگان یافته بودم 
از جمله حبیب و رفقای دگرم را 
این خنده وصلش به لب آن گریه هجران 
آن یک سفرم پرسد و این یک حضرم را 
این ورد شبم خواند و آن ناله شبگیر 
وان زمزمه صبح و دعای سحرم را 
تا خود به تقلا به در خانه کشاندم 
بستند به صد دایره راه گذرم را 
یکباره قرار از کف من رفت و نهادم 
بر سینه دیوار در خانه سرم را 
صوت پدرم بود که میگفت چه کردی ؟
در غیبت من عائله دربدرم را 
حرفم به زبان بود ولی که نگذاشت 
تا بازدهم شرح قضا و قدرم را 
فی الجمله شدم ملتمس از در به دعائی 
کز حق طلبم فرصت صبر و ظفرم را 
اشکم به طواف حرم کعبه چنان گرم 
کز دل بزدود آن همه رنگ و کدرم را 
ناگه پسرم گفت چه میخواهی ازین در ؟
گفتم پسرم بوی صفای پدرم را

((شهریار))


  نظارت و بازرسی در کلام رهبری 
      
  
سرفصل‌های مهم سخنان مقام معظم رهبری در دیدار مورخه 6/2/82 با مسئولان سازمان بازرسی کل کشور
مسئولیت خطیر بازرسی: 
دوستان عزیزم (سازمان بازرسی) یکی از دشوارترین مسئولیت‌ها را در نظام اسلامی بر دوش گرفته‌اند.
این بار سنگین را و مسئولیت خطیر را مهم بشمارید و خدا را شکر کنید و با دقت و وسواس این وظیفه را انجام دهید. 

بازرسی، ابزار حسن مدیریت:
سازمان بازرسی کل کشور که یک دستگاه قانونی است و وجود و وظایف آن مدون است، باید در چشم مدیران کشور یک نقطه امید، اتکا و اعتماد به حساب بیاید. 
بازرسی یک نقطه‌ای است که همه مدیران کشور، در سطوح مختلف باید وجود آن را مغتنم بشمارند چون ابزار حسن مدیریت است. چون مدیران دلسوز و دارای هدف، از اینکه چشم‌ها و گوش‌هایی در دستگاه او با هوشیاری کامل به کارشان نظارت می‌کنند و نقاط را می‌بینند و منعکس می‌کنند، استقبال می‌کنند. 

صداقت در بازگو کردن عیب‌های همدیگر: 
انسان، خود متوجه عیوب خودش نیست. اگر در چهره، هیأت و لباس ما عیب باشد، آنکه در مقابل اوست بهتر می‌بیند. اگر یک مخبر صادق وجود داشته باشد که بگوید عیب شما اینهاست، ما خیلی خوشحال باید باشیم و قدر بدانیم.

هدیه کردن عیوب: 
حضرت امیرالمومنین(ع) می‌فرماید احبّ اخوانی من اهدی الی عیوبی. نشان دادن عیوب، هدیه کردن است. کانه یک لطفی است در حق او. منظور از عیوب فقط عیوب شخصی نیست بلکه عیوب مجموعه نیز هست. مدیر، وظیفه‌اش می‌داند که در مقابل عیوب از مجموعه‌اش دفاع کند. 

وم استقبال دستگاه‌ها از بازرسی: 
اگر یک دستگاهی است که می‌آید عیوب را می‌بیند، نگاه می‌کند و انعکاس می‌کند، باید استقبال کند. 
مجموعه دستگاه مجریه، مقننه و قضائیه از حضور بازرسان که یک نقطه قوت است، باید استقبال کنند چون حسن مدیریت آنها می‌تواند به وسیله این بازرسی، تحقق پیدا کند. 
مجلس که دستگاه اطلاعاتی و بازرسی کافی ندارد، باید کمک کند به بازرسی؛ همین‌طور قوه‌قضائیه که یک تشکیلات وسیعی که سر و کار با مردم دارد و به نسبت آن لغزش‌پذیری دارد. 

حوزه بازرسی و عدم تبعیض:
حوزه بازرسی نامحدود است و هیچگونه تبعیضی نباید باشد، مثل یک دوربین که خبرنگار همه منظره ها را می‌بیند. دستگاه رهبری و همه باید مورد مطالعه و مداقه در چارچوب قانون اساسی قرار گیرد؛
بنابراین نباید تبعیضی باشد. چون تبعیض این شائبه را به دنبال می‌آورد که بازرسی با هدایت خاصی صورت می‌گیرد. 

جلوگیری از انحراف و فساد یک اصل قطعی: 
اجازه انحراف و فساد به هیچ‌کس نمی‌دهیم، این به عنوان یک اصل قطعی و مسلم است و کسی که مسئولیتی را در نظام قبول کرد باید بر طبق آن مشی کند. 

ماهیت فساد:
ما که می‌گوییم فساد، این نیست که همه مأموریت‌های سازمان بازرسی منحصر در جستجوی فساد باشد، گاهی اوقات چیزی به نام فساد در دستگاه نیست ولی مدیر با توجه به امکاناتی که دارد، وظیفه‌اش را به خوبی انجام نداده است. 

دقت در رفتارها و برخوردها: 
کند کردن مجلس، قوه‌قضائیه و قوه مجریه که ابزارهای کارآمدی نظام هستند خطای خیلی بزرگی است. 
نباید بازرسی به این شبهه‌ها دامن بزند و شما هم از درون بازرسی متوجه باشید. گاهی خودمان باعث تضعیف می‌شویم، در رفتارها و برخوردها کاملاً دقت نکنیم.

چگونگی بازرسی و تعیین شاخص‌ها:
چگونه بازرسی کنیم؟ مطالبی را که آقای رئیسی گفتند درست است؛ کارشناسی و خبره‌وار، استفاده از مغزهای فعال و کارآمد، تعیین شاخص‌های زشت و زیبا و صحت و خطا و مراقبت از صحت عمل بازرسان؛ مسئله پیشگیری و تقدم آن بر بازرسی‌های مستمر بر بازرسی‌های فوق‌العاده و موردی. منتها، اینها به طور دقیق که در ذهن شماست به طور دقیق عمل کنید و مراق باشید تخطی نشود.

رعایت انصاف در بازرسی‌ها:
این همه مدیران صادق، خوب و صبور را نادیده گرفتن خیلی خطرناک است و مردم را بدبین می‌کند.
هر دو طرف قضیه، بد و مضر و خطرناک است، وسطی این است که با گوش و چشم تیز و شنوا و کارشناسی عالمانه همراه با اتقان و با استفاده از انسان‌های پاک و آسیب‌ناپذیر و در عین حال منصف بازرسی کنسم.

ترتیب اثر دادن به بازرسی‌ها:
اگر بازرسی، خوب بازرسی کند اما مدیران ترتیب اثر ندهند، مثل بازرسی نکردن است، و مجموعه نیروهای انسانی و زحمات آنان در بازرسی و هزینه‌ها به هدر می‌رود.

سازمان بازرسی هم نیاز به بازرسی دارد:
خود شما هم احتیاج دارید به بازرسی، یکی از دستگاه‌هایی که ممکن است خطاهای خود را نفهمد، همین بازرسی است. بعضی مدیران هم از بازرسی باکی ندارند بلکه از خدا می‌خواهند بیایند و بازرسی کنند، مثل دانش‌آموزی که درس‌هایش را خوب خوانده است از امتحان باکی ندارد.

هوشمندی در اعلام تخلفات:
دستگاهی که خیلی حسن عمل دارد، می‌توانید آن را شاخص کنید و نشان دهید. باید مراقب باشید، از بد جلوه دادن همه دستگاه‌ها، گاهی به گونه‌ای از فساد دستگاه صحبت می‌کنند که گویی همه‌ جا را فساد گرفته است. 
حقیقت مطلب را در وهله اول برای دستگاه مشخص کنید، نه افکار عمومی، این می‌شود یک تحرک جدی و هوشمندانه. 

برگزاری نمایشگاه بازرسی: 
کار نمایشگاه خیلی‌خوب است، یکی از کارهای مهم آن است که آن مدیر ذی‌ربط خوب و صادق را هم صحت کنید و به تعبیری او را جزو سازمان بازرسی بدانید. در دستگاه‌های گوناگون آدم‌های خوب و صادق خیلی هستند از آنها بهره بگیرید و منعکس کنید. این نمایشگاه خیلی تأثیر مثبت و خوبی بر روی مدیران ارشد نظام گذاشته است. 


خلاصه بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس، معاونان و مسئولان سازمان بازرسى کل کشور با ایشان

تاریخ :  06/12/1375


حضرت آیت‏الله ‏اى رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار رئیس، معاونان و مسئولان سازمان بازرسى کل کشور با ایشان، نظارت دقیق و کامل بر دستگاههاى مختلف کشور و انعکاس صحیح مشکلات و معایب را دو وظیفه اصلى سازمان بازرسى کل کشور خواندند و وجود این سازمان را تضمین‏کننده سلامت و صحّت عمل دستگاههاى مختلف برشمردند.
مقام معظم رهبرى در تبیین ضرورت نظارت و بازرسى بر هر مجموعه انسانى تصریح کردند: هر انسانى بجز معصومین، در معرض لغزش و خطا قرار دارد که البته هر قدر رتبه کارى و حساسیّت شغلى انسان بیشتر باشد، این لغزش خطرناکتر و گاه هلاکت‏بار است. بنا بر این باید همیشه ناظرى بر کارها و فعالیتهاى انسان وجود داشته باشد.
حضرت آیت‏الله ‏اى در همین زمینه افزودند: نظارت درونى و احساس حضور در محضر حقّ، مانع از تخلّف انسانها مى‏شود. اما این عامل در همه انسانها و به قدر کافى وجود ندارد. بنا بر این نظارت بیرونى از اهمّ مسائل تمامى جوامع بشرى است.
مقام معظم رهبرى دقّت و جامعیّت در بازرسى و نظارت و صحّت و امانت‏دارى کامل در گزارش مشکلات را، از ویژگیهاى ضرورى کار سازمان بازرسى کل کشور خواندند و افزودند: اگر با تضمینهاى قانونى به این گزارشها ترتیب اثر داده شود، سلامتى دستگاههاى کشور تضمین شده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامى روند کلى امور در کشور را داراى جهتگیرى صحیح خواندند و افزودند: به رغم این مسأله، سازمان بازرسى کل کشور باید بر اساس وظایف و اختیارات قانونى خود در هر جزء مجموعه ادارى کشور، حضور کافى داشته باشد و مانند چشمى سالم و دقیق، بر کارها نظارت کند و هیچ چیز نباید مانع این کار شود و هر کس در این راه مانعى ایجاد کند، حقیقتاً با اصلاح مخالف است.
مقام معظم رهبرى امانت‏دارى کامل بازرسان را در انعکاس مسائل، امرى کاملاً ضرورى و زمینه‏ساز جلب اطمینان دستگاهها و مؤثر شدن گزارشهاى بازرسى توصیف کردند و فرمودند: در نظارت و بازرسى باید مسائل مثبت و تشویق هم مورد توجه باشد. چرا که احساس وجود ناظرى دقیق و امانت دار، روحیه مقاومت در برابر فساد و وسوسه آدمهاى ناباب را در انسانهاى سالم تقویت و روحیه متخلفان را تضعیف مى‏کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامى تقویت جریان پایبندى به اصول و ارزشها را از دیگر آثار مثبت وجود دستگاه بازرسى برشمردند و تصریح کردند: بر خلاف دوران طاغوت که فساد حاکمیّت داشت، مبناى تشکیل نظام اسلامى بر صلاح و درستى است بنا بر این هیچگونه فسادى در هیچ جا قابل قبول نیست و سازمان بازرسى باید با گسترش نظارت بر همه دستگاهها در هر رده‏اى، بخصوص دستگاه اجرایى و قضایى، مراقبت کند که مطلقاً در هیچ گوشه‏اى، فساد وجود نداشته باشد.
حضرت آیت‏الله ‏اى همچنین از ایجاد بخش نظارت در دستگاه بازرسى کل کشور براى نظارت بر فعالیتهاى این دستگاه، ابراز خوشنودى کردند و افزودند: کسانى که در جایگاه نظارت بر مجموعه‏هاى انسانى و اصلاح امور هستند، باید در عمل و رفتار خود بسیار مراقبت کنند.


 

 

 

 

نظارت و بازرسی در اسلام

منبع : فصلنامه معرفت، شماره 27 , خدمتی، ابوطالب

 

مقدمه

یکی از حیاتی ترین ارکان یک مدیریت سالم و کارامد وجود یک نظام کامل و دقیق نظارت و بازرسی است.

البته ضرورت وجود نظارت به معنای نداشتن اعتماد به کارکنان سازمان نبوده و سفارش به داشتن یک نظام قوی نظارتی نیز به معنای توصیه به نداشتن اعتماد به کارکنان نیست، بلکه باید در یک عبارت کوتاه گفت:

اعتماد در سازمان خوب است، ولی نظارت لازم است.

» و این دو تصاد و منافاتی با هم ندارند; چرا که نظارت، تنها جست و جو برای دست یابی به نقاط ضعف و کاستی های کارکنان سازمان نیست،بلکه در نظارت، هم باید به دنبال نقاط قوت و توانایی های افراد بودو هم به دنبال نقاط ضعف و کاستی های آنان; زیرا شناخت نقاط مثبت واستعدادها و توانایی های افراد نقش به سزایی در بالا بردن کارایی سازمان دارد و مدیریت سازمان با توجه به توانایی های شناخته شده افراد، می تواند تصمیمات معقول و صحیح تری در مورد کارکنان سازمان ونقش های سازمانی آن ها بگیرد.

و این، هم کارایی و موفقیت سازمان را به دنبال خواهد داشت و هم به رشد و تکامل و پیشرفت کارکنان سازمان کمک خواهد کرد.

از آن جا که دین مبین اسلام دینی کامل و جامع و پاسخ گوی تمام نیازهای تکاملی انسان است.

و هر آنچه تکامل و سعادت انسان در گرو آن باشد در آموزه های دینی یافت می شود، در این زمینه نیز دستوراتی دارد و مدیران مسلمان رابه داشتن یک نظام دقیق، جدی و عادلانه نظارت و بازرسی سفارش می کند;چراکه سلامت و موفقیت هر سازمانی وابسته به وجود نظام نظارتی دقیق در آن سازمان است.

این نوشتار در سه فصل تهیه شده که فصل اول به بحث نظارت در مدیریت پرداخته، در فصل دوم به این مساله اشاره شده که نظارت بر عملکردانسان ها یکی از سنت های ثابت الهی است و خداوند متعال همواره ناظراعمال انسان هاست و در فصل سوم نیز به برخی از دستورات پیامبرگرامی اسلام(ص) و ائمه هدی علیهم السلام اشاره شده است.

در ادامه نیز نیم نگاهی به سیره عملی پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرت امیر مومنان، علی(ع) افکنده شده است.

نظارت در مدیریت

یکی از ضرورت ها در موفقیت برنامه های سازمان ها وجود یک نظام دقیق نظارتی است.

انجام فعالیت های سازمان همراه با موفقیت نخواهد بود، مگر آن که نظارت و بازرسی های لازم نسبت به آن صورت گیرد.

وجود یک نظم نظارتی در سازمان، مدیریت را نسبت به نحوه تحقق هدف هاو انجام عملیات آگاه ساخته و او را قادر می سازد که پیگری های لازم را انجام دهد.

سازمان بدون داشتن یک نظام دقیق نظارت، نمی تواند به تمام اهداف مورد نظر خود دست یابد و از امکانات و منابع موجود، به نحو مؤثر ودرست استفاده کند.

اطمینان از این که اجرای برنامه و هدایت آن درست انجام می شود و درصورت مشاهده انحراف، برای تصحیح آن اقدام لازم به عمل می آید،نیازمند یک نظام مؤثر و دقیق نظارتی است.

بنابراین، یکی از وظایف اساسی مدیر، نظارت و کنترل است که البته این وظیفه با سایر وظایف مدیر رابطه تنگاتنگ دارد.

در این میان، ارتباط نظارت و کنترل با برنامه ریزی بیش تر و روشن تراست; زیرا در صورت وجود نظارت و کنترل است که برنامه ریز به صحت ودرستی پیش بینی های خود پی می برد.

از سوی دیگر، نظارت نیز بدون وجود برنامه، مفهومی ندارد و کاری عبث و بیهوده خواهد بود.

به دلیل این ارتباط تنگاتنگ میان نظارت و برنامه ریزی است که برخی از نویسندگان علم مدیریت، نظارت و برنامه ریزی را به دو تیغه یک قیچی تشبیه کرده اند که بدون هر یک از تیغه ها، قیچی قادر به کارکردن نیست و فایده ای نخواهد داشت (1) .

تعریف نظارت »

نظارت » فعالیتی است که بایدها» را با هست ها»،مطلوب ها» را با موجودها» و پیش بینی ها» را باعملکردها» مقایسه می کند و نتیجه این مقایسه، تصویر روشنی ازتشابه یا تمایز بین این دو گروه از عوامل خواهد بود که در اختیارمدیران سازمان ها قرار می گیرد تعاریف گوناگونی از نظارت و کنترل ارائه شده است که در همه آن ها یک نقطه اشتراک وجود دارد و آن این که نظارت عبارت است از مقایسه بین آنچه هست و آنچه باید باشد.

عده ای از نویسندگان مدیریت، نظارت » را چنین تعریف می کنند:

نظارت عبارت است از سنجش و اصلاح عملکرد برای به دست آوردن این اطمینان که هدف های سازمان و طرح های اجرایی آن با کامیابی به انجام رسیده است » (2) .

فرایند نظارت

فرایند نظارت و کنترل دارای چهار مرحله اساسی است:

1- تعیین استانداردها و معیارهایی برای اندازه گیری

2 -اندازه گیری عملیات و عملکرد

3 -مقایسه عملکرد با استانداردها

4 -اقدامات اصلاحی

اقدامات چهارگانه مزبور در مورد نظارت، در نمودار ذیل نشان داده شده است: (3) .

1 تعیین استانداردها و معیارهایی برای اندازه گیری (4) تعیین استاندارد که برای موفقیت و کارایی یک نظام نظارتی لازم است عبارت است از بیان هدف های سازمان در قالب نتایج قابل اندازه گیری ودقیق.

در تعیین استاندارد و معیار، تاکید اصلی بر این است که اهداف سازمان به صورت کمی و قابل سنجش بیان شوند; چراکه اهدافی که به صورت کیفی بیان گردند، قابل اندازه گیری و سنجش نخواهند بود و این،نظارت را با مشکل مواجه خواهد کرد.

لذا، اهداف کیفی و کلی را باید به صورت هدف های ریز و کوچک و به صورت اعداد و ارقام ذکر کرد تا هنگام نظارت بتوان آن ها را موردارزیابی و سنجش قرار داد.

در یک تقسیم بندی کلی، می توان استانداردها را به دو نوع عمده تقسیم کرد:

1- استانداردهای کمی:

استانداردهای هزینه، درآمد سرمایه، و برنامه از این قبیل است.

2- استانداردهای کیفی: این نوع از استانداردها بر کیفیت تولیدات یا خدمات نظر دارند و مطلوبیت آن ها را تعیین می کنند.

در یک تقسیم بندی دیگر، استانداردها را بر اساس نحوه به دست آمدنشان، در چند گروه طبقه بندی می کنند: (5) 1 -استانداردهای تاریخی: (6) این نوع استانداردها براساس تجربیات و اطلاعات گذشته به دست آمده وبه همین دلیل، استانداردهای تاریخی نام دارند.

2- استانداردهای تطبیقی یا خارجی (7) این نوع استانداردها از سایرسازمان ها و واحدهای مشابه اقتباس می شوند.

2- اندازه گیری عملکرد و عملیات (8) یکی از مراحل مهم و اساسی در فرایند نظارت، تهیه و جمع آوری اطلاعات لازم در مورد عملکرد و عملیات است.

یک نظام نظارتی بدون در اختیار داشتن اطلاعات کافی، صحیح و به موقع نمی تواند نقش مؤثری ایفا کند.

بنابراین، طراحی یک شبکه اطلاعاتی که قادر باشد برای مسوولان اطلاعات لازم را فراهم سازد و به موقع در اختیار آنان قرار دهد، در نظارت حیاتی و ضروری است.

و از آن جا که نظارت دایمی و مستمر بر عملکرد افراد و یا فرایندکارها، به دلایل متعدد از جمله هزینه و وقت زیاد، امکان ندارد، لازم است که در جمع آوری اطلاعات به نقاط مهم و حساس توجه بیش تر داشته باشیم و اطلاعات مربوط به آن ها را جمع آوری نماییم; چراکه این کارموجب به دست آوردن نتایج بیش تر با هزینه و وقت کم تر می شود.

یکی از مسائل اساسی که در نظام های نظارتی نقش مهمی دارد و درنظام های اطلاعاتی مدیریت مورد بحث و توجه قرار می گیرد، وجود اطلاعات مناسب است; چراکه اطلاعات اضافی و زاید به همان اندازه مشکل آفرین است که اطلاعات ناقص مساله ساز می باشند.

مدیران گاهی به دلیل اطلاعات بیش از حدی که به دست آن ها می رسد و یابه دلیل آن که این اطلاعات بر حسب نیازها درجه بندی نشده اند، اگر همه وقت خود را نیز صرف مطالعه آن ها نمایند باز هم با کمبود وقت مواجه خواهند شد.

شبکه اطلاعاتی باید طوری طراحی و تنظیم شود که اطلاعات لازم را دراختیار مسوولان قرار دهد، اما از دادن اطلاعات اضافی و زاید بپرهیزدپس در این مرحله، دو نکته اساسی وجود دارد: یکی این که نظارت درکجا باشد و دوم این که این اطلاعات به دست آمده به چه اندازه باشدمقایسه اطلاعات با استانداردها (9) مرحله سوم در فرایند نظارت این است که اطلاعات مربوط به عملکردواقعی و عملیات انجام شده را با استانداردها و معیارها مقایسه وتطبیق کنیم.

مقایسه اطلاعات واقعی با شاخص ها و استانداردها باید به گونه ای باشدکه هم قابل فهم باشد و هم امکان تصمیم گیری و اقدامات اصلاحی راممکن سازد.

در ارائه اطلاعات و مقایسه آن با استانداردها، بهتر است ازجدول هایی استفاده شود که مقایسه آن ها برای مسوولان و مدیران آسان باشد و گزارش ها در این مورد به گونه ای تهیه شود که مطالعه آن ها وتجزیه و تحلیلشان کار دشواری نباشد.

در صورتی که ارقامی که باید مقایسه شوند، زیاد باشد و به شکل منظم میزان انحراف از معیارها را نشان دهند، بهتر است از رایانه نیزاستفاده شود.

اقدامات اصلاحی

پس از این که میان عملکرد یا عملیات واقعی و استانداردها مقایسه وتطبیق انجام شد، در صورتی که نتیجه حاصل از مقایسه حاکی از آن باشد که پیش بینی ها به درستی عمل شده و عملکرد با استاندارد مطابقت دارد، در آن صورت، هیچ اقدامی لازم نیست.

اما اگر نتیجه مقایسه حاکی از وجود انحرافات و مغایرت هایی میان عملکرد واقعی و استاندارد باشد، باید علت یا علت های این مساله راجست وجو کرده و در جهت رفع آن ها و انجام اقدامات اصلاحی اقدام کردالبته هدف اصلی یک نظام مؤثر نظارتی این است که با نظارت دقیق برکارها بتواند از هرگونه اشتباه و انحراف جلوگیری کند و عملکرد وعملیات را با برنامه های پیش بینی شده و اهداف مورد نظر تطبیق نمایدولی احتمال این که عملکرد واقعی یا عملیات انجام شده کاملا بااستانداردها و برنامه ها منطبق باشد و دارای هیچ گونه انحراف یاتغییری نسبت به پیش بینی های انجام شده نباشد بسیار کم است.

لذا، اگر اقدامات اصلاحی انجام نشود نظام نظارتی ناقص و بی نتیجه خواهد بود و هیچ گونه آثار مثبتی در پی نخواهد داشت.

ذکر این نکته نیز لازم است که اگر اختلاف بین نتایج به دست آمده وپیش بینی های برنامه زیاد باشد، بهتر است خود برنامه و هدف های آن نیز مورد تجدید نظر قرار گیرد; زیرا یا توجه لازم و مناسب به منابع و امکانات موجود نشده و یا این که پیش بینی ها و جهت گیری برنامه ریزی اشتباه بوده است که در هر دو صورت، انجام اقدامات اصلاحی و تصحیح انحرافات، لازم و ضروری است.

ویژگی های نظارت مؤثر

1- دقت:

یکی از ضرورت ها در مؤثر بودن نظام نظارتی، دقت آن است;یعنی: بایداطلاعات به دست آمده کاملا دقیق باشند.

2- به موقع بودن:

نظارت باید به موقع صورت گیرد و گزارش آن بایدهرچه سریع تر دراختیار مدیران قرار گیرد تا اقدامات اصلاحی را در صورت نیازانجام دهند.

3- مبتنی بر هدف و برنامه بودن:

نظارت مؤثر، نظارتی است که مبتنی بر هدف و برنامه مشخصی باشد.

4- تاکید بر نقاط راهبردی: از آن جا که نظارت بر تمام کارها وعملیات ممکن نیست و چنین کاری ضرورتی هم ندارد، نظارت باید توجه اصلی خود را بر نقاط حساس و راهبردی معطوف دارد.

منظور از نقاط حساس و راهبردی نقاطی است که انحراف و اشتباه درآن ها موجب صدماتی سنگین می شود. بنابراین، نظارت بر آن ها موجب کارایی بیش تر می شود.

5- انعطاف پذیری:

از آن جایی که بیش تر سازمان ها در محیطی پویا ومتحول کار می کنند، یک نظام نظارتی خشک و غیر منعطف با آن ها مناسبت ندارد و نظام نظارتی باید به گونه ای باشد که بتواند خود ار با تغییرات و تحولات محیطی منطبق کند.

6- مقرون به صرفه بودن:

نظارت مستم صرف هزینه و زمان است بنابراین، هزینه اجرای نظارت باید کم تر از فواید حاصل از نظام نظارتی باشد.

7- تناسب با مقتضیات:

نظام نظارتی سازمان باید طوری طراحی و اجراشود که با کارها،عملیات و پست های گوناگون تناسب داشته باشد; چرا که هر کاری و هرپستی در سازمان نظارت خاصی را می طلبد و نظام نظارت در صورتی مؤثرخواهد بود که به این اصل مهم توجه داشته باشد

8- مقبولیت داشتن:

نظارت های شدید و خشک موجب ایجاد روحیه مقاومت در کارکنان شده، به تضعیف روحیه و کاهش بازدهی منجر می شود بنابراین، برای ایجاد یک نظام نظارتی مؤثر و کارا، رعایت نکات ذیل ضروری است:

الف- حمایت مدیران عالی سازمان

ب -اطلاع و اشتراک تمامی مدیران

ج- توجیه تمامی کارکنان

د- ایجاد ارتباطات مناسب

9- توجه به اهداف سازمان:

هدف نهایی از نظارت، رسیدن به هدف های سازمان است.

جمع آوری اطلاعات، تعیین استانداردها و.، همه ابزاری هستند برای دستیابی به هدف های اصلی سازمان.

نظارت;سنت ثابت الهی

یکی از سنت های ثابت الهی، نظارت کامل، دقیق و مداوم بر اعمال ونیات انسان ها و بازرسی و ارزیابی آن هاست خداوند متعال در این دنیا، دقیقا بر تمام اعمال، گفتار و نیات انسان ها نظارت دارد و برمبنای همین نظارت دقیق و کامل است که در روز قیامت، همه کارهای انسان را مورد ارزیابی و سنجش قرار می دهد و پاداش یا کیفر مناسب را برای هر یک از آن ها تعیین می کند. خداوند سبحان، در قرآن کریم بارها در آیات متعدد، مساله نظارت و بازرسی اعمال بندگانش رامطرح کرده و خود را شاهد و ناظر کارهای بندگان خود معرفی می نماید:

و قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله والمومنون و ستردون الی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون » (توبه:105); (ای پیامبر)، بگو عمل کنید، خداوند و رسول خدا و مومنان اعمال شما رامی بینند و به زودی به سوی کسی باز می گردید که پنهان و آشکار رامی داند و شما را به آنچه عمل می کردید خبر می دهد همچنان که از این آیه شریفه استفاده می شود و در آیات دیگر قرآن و روایات معصومان علیهم السلام بیان شده است، خداوند متعال علاوه بر این که تمام کارهای انسان ها را می بیند و آن ها را به دقت زیر نظر دارد،افکار و نیات انسان ها نیز تحت نظارت کامل و دقیق الهی است. بااندک تاءملی در آیات قرآن کریم و روایاتی که از پیامبر(ص) و ائمه هدی علیهم السلام رسیده، چنین برداشت می شود که شش گروه، کار نظارت بر اعمال و افکار و نیات انسان ها را بر عهده دارند:

1- خداوند سبحان:

پیش از همه و برتر و بالاتر از همه، ذات پاک خداوند بر اعمال ورفتار و نیات بندگانش نظارت می نماید و در قرآن کریم در این باره می فرماید: و ما ت فی شان و ما تتلوا منه من قرآن و لا تعملون من عمل الا کنا علیکم شهودا اذ تفیضون فیه .» (یونس: 61); در هرحال که باشی و هر آیه ای از قرآن که بخوانی و هر کاری را انجام دهید، ما شاهد و ناظر بر شما هستیم، هنگامی که در آن کار واردمی شوید. پس نخستین ناظر بر اعمال انسان، خود خداوند متعال است حضرت امام خمینی(ره) نیز فرمودند: عالم محضر خداست در محضر خدامعصیت نکنید.»

واقعیت این است که اگر انسان این حقیقت را همیشه نصب العین خودقرار دهد و خداوند متعال را همواره شاهد و ناظر بر کارهای خودبداند و به عبارت دیگر، خود را همواره در محضر خدا ببیند، ازهرگونه لغزش و خطا و خیانت مصون خواهد ماند پر واضح است که نظارت و شهادت خدای متعال، برای همه چیز و همه کس کافی است و ضرورتی به وجود ناظران دیگر احساس نمی شود، اما لطف خداوند و عدالت او ایجاب می کند که ناظران و شاهدان دیگری نیز برای نظارت بر کارهای انسان هامعین نماید

2- پیامبران و امامان علیهم السلام قرآن کریم در این باره می فرماید:فکیف اذا جئنا من کل امه بشهید و جئنا بک علی هولاءشهیدا» (نساء: 41); چگونه خواهد بود آن روز که از هر امتی گواهی می آوریم و تو (پیامبر خاتم) را گواه بر این امت (اسلام) قرارمی دهیم. خداوند متعال در این آیه می فرماید که پیامبر گرامی اسلام(ص) در روز قیامت، بر امت خود گواهی خواهد داد و روشن است که گواهی آن روز، بدون وجود نظارت در این دنیا، درست نخواهد بود.

لذا، پیامبرص در این دنیا ناظر بر اعمال امت خود می باشددر ذیل این آیه شریفه، امام صادق(ع) می فرماید: این آیه درباره امت محمدص نازل شده که در هر قرنی برای آن ها، امامی از ما خواهدبود گواه بر آنان و محمدص گواه بر همه ماست » (10) .

3- فرشتگان:

علاوه بر نظارت خداوند متعال و پیامبران و امامان علیهم السلام عده ای از فرشتگان نیز مامور نظارت بر اعمال و رفتار و نیات انسان ها می باشند.

قرآن کریم در این باره می فرماید:و جاءت کل نفس معها سائق وشهید» ق: 21) ; در آن روز (قیامت)، هر انسانی وارد صحنه ممی شود، در حالی که فرشته ای با اوست که او را به سوی حساب سوق می دهد و شاهدی از فرشتگان است که بر اعمال او شهادت می دهد.

4- اعضای بدن انسان:

همه اعضای بدن انسان، شاهد و ناظر اعمال اومی باشند، اما در قرآن کریم به نظارت و گواهی چند تا از آن ها تصریح شده است.

از جمله آن ها می توان به زبان، دست، پا، چشم و گوش اشاره کردآیه 24 سوره مبارکه نور می فرماید:یوم تشهد علیهم السنتهم وایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون »; روزی که زبان و دست و پای آنان، به آنچه انجام داده اند شهادت خواهد داد.

5- زمان:

زمان نیز که یکی از مخلوقات الهی است که به اذن خداوندمتعال، دراین دنیا بر اعمال و رفتار انسان ها نظارت داردو در قیامت گواهی وشهادت خواهد داد. حضرت امیرالمؤمنین، علی(ع) می فرماید: هیچ روزی بر فرزند آدم نمی گذرد، مگر این که به او می گوید: ای فرزند آدم، من روز تازه ای هستم و بر تو گواه هستم.

در من سخن نیکو و خوب بگو و کار نیک انجام بده تادر قیامت به نفع تو گواهی دهم.» (11)

6- زمین:

زمینی که زیر پای ما قرار دارد و ما همواره میهمان آن هستم و ازما با انواع نعمت ها و برکاتش پذیرایی می کند مراقب و ناظر اعمال ورفتار ماست و در روز قیامت آن ها را بازگو خواهد کرد خداوند متعال در این مورد می فرماید:اذا زلت الارض زالها و اخرجت الارض اثقالها و قال الانسان مالها یومئذ تحدث اخبارها» (زال: 1 5);هنگامی که زمین شدیدا به لرزه درآید و زمین بارهای سنگینش را خارج سازد و انسان می گوید زمین را چه می شود (که این گونه می لرزد) در آن روز، زمین تمام خبرهای خود را بازگو می کند. از این آیات استفاده می شود که زمین در قیامت اخبار خود را بازگو خواهد کرد و این یقینامسبوق به نظارتی است که دراین دنیا بر اعمال انسان ها دارد.

اهدف از نظارت الهی

هدف از این نظارت دقیق، گسترده و کامل و وجود این همه ناظر و شاهدبر اعمال و رفتار و نیات انسان ها، این است که انسان، خود راهمواره در محضر خدا و سایر ناظران احساس کند و آن ها را شاهد وناظر اعمال خود ببیند تا کم تر به سوی نافرمانی خدا و زیر پاگذاشتن قوانین و مقررات الهی کشیده شود.

حال این سؤال مطرح می شود که چرا علی رغم این گونه اعتقادات،نافرمانی و سرپیچی از دستورات و قوانین الهی وجود دارد؟در جواب،باید گفت که این به دلیل عدم توجه کامل و غفلت انسان ها از این نکته مهم اعتقادی است، و گرنه انسانی که خود را همیشه در محضر خداو پیامبر و دیگر ناظران ببیند و آن ها را شاهد و ناظر بر کارهای خود بداند، به هیچ وجه، جرات معصیت به خود نمی دهد و نافرمانی حق نمی کند.

ارزیابی و سنجش اعمال

خداوند متعال تنها به نظارت صرف بر اعمال بندگانش اکتفا نمی کند،بلکه پس از نظارت و بررسی دقیق بر کارهای بندگان، اعمال و رفتارآن ها را مورد ارزیابی و سنجش قرار می دهد و بر اساس همین ارزیابی وسنجش نتایج به دست آمده از آن، پاداش ها یا مجازات هایی به تناسب،در نظر می گیرد.

در آیات و روایات بسیاری سخن از وزن » و موازین » آمده و گفته شده است که روز قیامت، میزان های عدل برپا می گردد و کارهای خوب وبد مردم را می سنجند.

آن گاه کسانی که کارهای مثبت و خوبی داشته باشند به پاداش الهی نایل می شوند و کسانی که کارهای بد و ضعیفی داشته باشند، مجازات کارهای خود را می چشند.

خداوند سبحان در آیه 47 سوره مبارکه انبیاء چنین می فرماید: ونضع الموازین القسط لیوم القیامه فلا تظلم نفس شیئا و ان کان مثقال حبه من خردل اتینا بها و کفی بنا حاسبین »; ما تروازوهای عدل رادر روز قیامت نصب می کنیم.

به هیچ کس کم ترین سمتی نمی شود و اگر به مقدار سنگینی یک دانه خردل(کار نیک یا بدی باشد) ما آن را حاضر می کنیم و کافی است که ماحساب کننده باشیم.

روز قیامت، که در قرآن از آن به عنوان روز جزا نیز تعبیر شده است،روز برقراری میزان اعمال و بررسی و ارزیابی اعمال و رفتار و نیات خوب و بد مردم می باشد.

با توجه به بعضی از آیات، چنین استنباط می شود که نخستین واساسی ترین مساله در قیامت، همان سنجش و ارزیابی اعمال انسان هاست،چنان که خداوند متعال می فرماید: سنفرغ لکم ایها الثقلان »(الرحمن:); ای انس و جن، به زودی به حساب شما رسیدگی خواهیم کرد.

پس اولین مساله در قیامت، رسیدگی به اعمال نیک و بد انس و جن وبررسی و ارزیابی آن هاست و بدین وسیله است که مقدار تکامل و کرامت وشرافت انسان ها معلوم خواهد شد.

در روایتی از امام جعفر صادق ع چنین نقل شده است: بین سلمان فارسی;و مردی خصومت و دعوایی شد.

آن مرد (با تمسخر) به سلمان گفت: تو چه کسی و چه چیزی هستی؟

سلمان; گفت: آغاز وجود من وتو نطفه ای آلوده و آخر من و تو مرداری گندیده است پس وقتی روز قیامت بر پا شود و میزان های سنجش اعمال نصب گردند، هر کس که میزان های عملش سنگین باشد، کریم است و هر کس که میزان های عملش سبک باشد، پست و لئیم (12)

مراحل نظارت و ارزیابی

در علم مدیریت، گفته می شود که در یک نظام نظارت و ارزیابی درست وموفق، باید مراحل ذیل طی شود:

الف- تعیین نتایج مورد انتظار یا بایدها

ب -تعیین الگوهای مطلوب

ج- تعیین نحوه جمع آوری اطلاعات (طراحی شبکه اطلاعاتی)

د- ارزیابی اطلاعات و نتیجه گیری

این مراحل، در ارزیابی و نظارت الهی نیز مشهود است و نظارت دقیق وعادلانه خداوند متعال بر اعمال و نیات انسان ها با پیمودن دقیق وجدی این مراحل، انجام می شود:

مرحله اول

تعیین نتایج مورد انتظار (بایدها) خداوند متعال با فرستادن هزاران پیامبر: و چندین کتاب آسمانی، در هر عصر و زمانی و برای هر امتی،راه سعادت و تکامل را مشخص نموده است.

با فرستادن خاتم پیامبران ص و قرآن کریم نیز نعمت خود را بر بندگان تکمیل کرده، بایدها را تعیین نموده و راه صلاح و رستگاری رانمایانده است.

خداوند متعال در قرآن می فرماید: انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا»(انسان: ); ما راه را به او نشان دادیم; خواه شاکرباشد و بپذیرد یا کفران کننده باشد و نپذیرد.

مرحله دوم

تعیین الگوهای مطلوب خداوند علاوه بر این که انسان را هدایت نموده و راه تکامل و سعادت ورستگاری را به او نمایانده، الگوها و میزان هایی نیز برای او مشخص کرده است.

این الگوها و اسوه ها، پیامبران و امامان: و افراد صالح می باشنداز حضرت امام صادق ع در تفسیر آیه شریفه و نضع الموازین القسط

» سؤال شد، فرمودند: میزان ها و معیارها، پیامبران و جانشینان آان هستند» (13) .

در روایت دیگری، نقل شده است که: میزان ها و معیارها، امیرمومنان، علی ع، و امامان که فرزندان اویند می باشند» (14) به همین دلیل، در زیارت مطلقه امیر مومنان، علی ع می خوانیم:

السلام علی میزان الاعمال »; درود بر میزان سنجش اعمال.

این به این معناست که هر مسلمانی را از نظر ایمان و اخلاق و اعمال،با آن حضرت مقایسه می نمایند; هر کس که باهت بیش تری به آن حضرت داشته باشد به مقامات عالی تکامل انسانی نزدیک تر بوده و هر چه شباهت کم تر باشد، از تکامل و سعادت دورتر است.

مرحله سوم

جمع آوری اطلاعات (طراحی شبکه اطلاعاتی)اطلاعات مورد نیاز برای ارزیابی و سنجش اعمال و رفتار انسان ها به صورت دقیق و کامل جمع آوری می شود و هیچ چیزی از قلم نمی افتد،چنانکه خداوند متعال می فرماید: فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره ومن یعمل مثقال ذره شرا یره » (زال: 98)، هر کس به اندازه مثقالی، کار خیر یا شر انجام داده باشد در روز قیامت به آن رسیدگی خواهد شد همان گونه که گفته شد، به منظور نظارت بر اعمال و رفتارانسان ها و جمع آوری اطلاعات لازم برای ارزیابی و سنجش کارهایشان،ناظران متعددی، کار نظارت بر کارهای انسان را بر عهده دارند و برتمام کارها و رفتار و افکار و نیات انسان دقیقا نظارت می کنند و به صورت کامل و جامع، ثبت و ضبط می نمایند.

البته بی شک، نظارت خداوند متعال به تنهایی کافی است، اما تعددناظران و شاهدان اعمال و رفتار انسان، هم اتمام حجت برای انسان است و هم اثرات تربیتی قوی تری دارد.

مرحله چهارم: ارزیابی اطلاعات و نتیجه گیری مرحله نهایی در نظارت وارزیابی این است که با توجه به اطلاعات به دست آمده، عملکرد شخص را با معیارها و بایدها مقایسه و اعمال اورا ارزیابی نمایند این کار نیز در قیامت با دقت انجام می شود و پس از بررسی کامل اعمال انسان ها و ارزیابی دقیق کارکرد آن ها، انسان هابه دو گروه عمده تقسیم می شوند:

1- گروه اول کسانی هستند که نتیجه ارزیابی آن ها مثبت است اینان رستگار هستند و به سعادت واقعی و ابدی ست یافته اندقرآن می فرماید: فمن ثقلت موازینه فاولئک هم المفلحون »(مومنون:102);آنان که میزان های عملکردشان سنگین است رستگاراننددر جای دیگری نیز می فرماید: فهو فی عیشه راضیه » (قارعه:7); پس او در یک زندگی خشنودی خواهد بود.

2- گروه دوم کسانی هستند که نتیجه ارزیابی آن ها منفی است اینان زیانکار هستند و پناهگاهشان جهنم است و جزای اعمال زشت خودرا در آن جا خواهند دید.

قرآن کریم می فرماید:و من خفت موازینه فاولئک الذین خسرواانفسهم » (مومنون:103);کسانی که میزان های عملشان سبک است، آن ها به خود ستم کرده اندو در جای دیگری می فرماید: فامه هاویه » (قارعه:.9); پناهگاه آن ها جهنم است.

نکاتی درباره نظارت و ارزیابی الهی

در نظارت خداوند متعال براعمال و رفتار انسان ها و ارزیابی و سنجش اعمال آن توسط خدا وفرشتگان، چندنکته مهم وجود دارد که به اختصار ذکر می شوند

1- دقت در نظارت

از آیات قرآن کریم و روایات ائمه هدی:: به خوبی استفاده می شود که در نظارت بر اعمال انسان ها و بررسی و ارزیابی کارهای آن ها درقیامت، دقت و موشکافی کامل خواهد شد.

خداوند متعال در قرآن کریم، یکی از سفارشات لقمان به فرزندش راچنین نقل می کند که لقمان به فرزندش گفت: یا بنی، انها ان تک مثقال حبه من خردل فتکن فی صخره او فی السماوات او فی الارض یاءت بها الله »(لقمان:16)پسرم، اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (عمل خوب یا بد)باشد و در دل سنگی یا در گوشه ای از آسمان ها یا زمین پنهان گرددخداوند آن را (در روز قیامت برای حسابرسی) خواهد آورد.

این به معنای این است که در نظارت خداوند متعال بر اعمال و رفتارو نیات انسان ها و ارزیابی خدا از اعمال، حتی کوچک ترین و کم اهمیت ترین کارها و رفتارها از نظر دور نمی ماند و محاسبه خواهد شد.

2- عمومیت نظارت و ارزیابی

نظارت خداوند متعال بر اعمال بندگان و ارزیابی حضرت حق از عملکردآنان، عمومیت دارد و منحصر به انسان های معمولی نیست، بلکه انسان هایی والا نیز که نزد خدا ارج و منزلتی دارند، مثل فرستادگان خدا و امامان: و رهبران امت ها نیز مورد نظارت دقیق و ارزیابی قرارخواهند گرفت خداوند متعال در آیه 6 سوره اعراف می فرماید:

ولنسئلن المرسلین » (اعراف:6); همانا از پیامبران سؤال خواهیم کرد (که آیا رسالت خویش را به نحو احسن انجام داده اند؟) حضرت امیرالمؤمنین ع نیز در بیان همین مطلب می فرماید: پیامبران: نگه داشته می شوند و از آنان سؤال می شود که آیا رسالت خویش را به امت های خودرسانده اند یا نه؟ و آن ها خبر می دهند که این وظیفه را انجام داده اند» (15) .

3- ارزیابی خدا از سر اطلاع

خداوند متعال، عالم به غیب و شهود است و همه چیز را، اعم از پنهان یا آشکار می داند.

نظارت و سؤال و سنجش از جانب او و گماشتن چندین شاهد و ناظر برای نظارت و گواهی بر اعمال بندگان، به منظور کسب اطلاع خودش نیست،بلکه برای اتمام حجت بر انسان ها و آگاهی آن ها از نتایج اعمال خودشان می باشد قرآن کریم می فرماید: فلنقصن علیهم بعلم و ما کناغائبین » (اعراف:7); ما با علم و آگاهی خویش، تمام اعمال آن ها رابرایشان شرح می دهیم; زیرا هرگز از آن ها غافل نبودیم.

نتیجه

از آن جا که خداوند متعال بهتر از هر کس دیگر، با ویژگی ها و روحیات انسان آشناست و انسان را کاملا می شناسد چرا که خالق اوست و باتوجه به این که خداوند متعال خودش بر اعمال انسان نظارت می کند وحتی علاوه بر خودش، ناظران دیگری نیز معین نموده و این همه تاکیدبر روی نظارت و بررسی اعمال انسان می کند، می توان استدلال کرد که نظارت بر انسان، یک کار ضروری و لازم است و مدیران مسلمان مجموعه هاو سازمان های اسلامی نیز باید خود را موظف به نظارت بر عملکرد افرادسازمان خود نمایند و عملکرد آن ها را دقیقا ارزیابی کنند.

نظارت در مدیریت اسلامی

یکی از ضرورت ها در یک مدیریت سالم و موفق، وجود یک نظام کامل نظارت و بازرسی است و از آنجا که دین مبین اسلام، دینی کامل و جامع است و پاسخگوی تمام نیازهای تکاملی انسان می باشد و هر آنچه که تکامل و سعادت انسان در گرو آن باشد در آموزه های دینی یافت می شود،در این زمینه نیز دستوراتی دارد و مدیران مجموعه ها و سازمان های اسلامی را به داشتن یک نظام دقیق، جدی، و عادلانه نظارت و بازرسی سفارش می نماید، چرا که سلامت و موفقیت هر مجموعه و سازمانی وابسته به وجود نظارت و بازرسی دقیق در آن سازمان است.

حضرت امیر مومنان، علی ع، در عهدنامه معروف مالک اشتر، درباره نظارت چنین دستور می دهند: با فرستادن ماموران مخفی و راستگو وباوفا، کارهای آنان را زیر نظر بگیر; زیرا بازرسی مداوم و پنهانی،سبب می شود که آن ها به امانت داری و مدارا با زیر دستان ترغیب شوند (16) در این قسمت از نامه، حضرت علی(ع) علاوه بر دستور به داشتن نظارت و بازرسی و توصیه به مداومت در انجام آن، به خصوص به صورت پنهانی،به چند مورد از مزایا و فواید وجود نظارت نیز اشاره فرموده است;از جمله; امانت داری کارکنان و مدارا کردن با زیر دستان و مراجعان در قمست دیگری از این نامه، حضرت علی ع می فرماید:ای مالک، باید وضع آنان را، چه آن ها که در مرکز فرمانداری تو هستند و چه آن ها که درگوشه و کنارند بازرسی و بررسی کنی. (17) آن حضرت در این بخش از نامه، علاوه بر این که مالک اشتر را موظف می کنند که بر اعمال کارکنان خود نظارت داشته باشد و اعمال و رفتارآنان را بررسی و بازرسی نماید، به مساله دیگری نیز اشاره فرموده اند و آن این که نظارت و بازرسی باید به صورت جامع و کامل انجام شود و همه افراد سازمان و مجموعه مورد نظر را در برگیرد.

نظارت بر اطرافیان

حضرت علی ع با این که به مالک اشتر دستور داده اند که بر تمام کارکنان و زیردستان خود نظارت داشته باشد و اعمال و رفتار آن ها رابازرسی و بررسی نماید و این دستور شامل اطرافیان نیز می شود، امابه دلیل این که نظارت بر اطرافیان اهمیت بیش تری دارد، مساله نظارت بر کار آن ها را جداگانه مطرح نموده و بر آن تاکید نموده اند:

اعوان و انصار (اطرافیان) خویش را سخت زیر نظر بگیر; اگر یکی ازآنان دست به خیانت زد و بازرسان سری تو متفقا چنین گزارشی دادند،به همین مقدار شهادت، قناعت کن و او را زیر تازیانه کیفر بگیر وبه مقدار خیانتی که انجام داده او را کیفر نما، سپس او را در مقام خواری و ذلت بنشان و نشانه خیانت بر او بنه و قلا ده ننگ و تهمت به گردنش بیفکن » (18) این همه تاکید و تعیین این مجازات های سنگین،همه به دلیل اهمیتی است که نظارت و بازرسی، به ویژه نظارت وبازرسی اطرافیان، داراست

سیره پیامبر گرامی(ص)

وجود نظام نظارت و بازرسی لازمه حفظ سلامت و رشد و توسعه هر مجموعه و سازمان و موجب پیشرفت و تعالی کارکنان آن است.

با توجه به این اصل بود که پیامبر گرامی ص هیچ گاه از نظارت ومراقبت بر عملکرد کارکنان خود غافل نبودند و اغلب برای نظارت وبازرسی عملکرد کسانی که از سوی آن حضرت به کار گماشته می شدند،بازرسان و ناظرانی مشخص می نمودند تا اعمال و رفتار آن ها را به طورمرتب، به آن حضرت گزارش کنند تا بر اساس این گزارشات، عملکرد ورفتار کارکنان خود را بسنجد و بر اساس این سنجش و ارزیابی،تصمیمات بعدی را اتخاذ نمایند حضرت امام رضاع در مورد سیره نظارتی و بازرسی پیامبر گرامی ص می فرماید: سیره و روش پیامبرص این بودکه هر گاه سپاهی را به ماموریت می فرستادند و فرماندهی برای آن تعیین می کردند، برخی از افراد موثق و مورد اعتماد خود را بر اومی گماشتند تا رفتار و عملکرد او را زیر نظر بگیرد، برای رسول خداص گزارش کند» (19) .

سیره حضرت امیر مومنان علی(ع)

حضرت علی ع در دوران حکومت و مدیریت خود، در زمینه نظارت و مراقبت بر کارگزاران خود بسیار دقیق و هشیارانه عمل می کردند پرداختن به تمام سیره آن حضرت در حوصله این مختصر نیست.

به ناچار، تنها به ذکر مواردی از سیره آن بزرگوار اکتفا می شودمالک بن کعب ارحبی، فرماندار عین التمر، از جانب حضرت بودحضرت در نامه ای خطاب به او نوشتند: در حوزه خدمتت، کسی راجانشین بگذار و با گروهی از یارانت بیرون برو تا به سرزمین سوادعراق بگذری و در میان دجله و عذیب درباره کارگزاران و کارکنان من پرسش و تحقیق کن و روش عملکرد آنان را نظارت و بازرسی نما. » (20) امیر مومنان ع در این نامه، به مالک بن کعب ارحبی ماموریت می دهد که بر عملکرد کارگزارانش در محدوده دجله و عذیب، نظارت کرده، کار آن ها را بررسی نماید و به آن حضرت گزارش دهد.

در این نامه، همچنین، حضرت به او سفارش می کنند که باید در نظارت وبررسی و گزارش خود، راستی را از یاد نبرد و بداند که کار بنی آدم،نزد خدا محفوظ است و او به همه چیز آگاهی دارد.

آن حضرت علاوه بر دستورهایی که برای نظارت و بازرسی به کارگزاران خود می دادند، خود نیز در دوران حکومت و مدیریت، همواره بر عملکردو فعالیت های همه کارگزاران و زیردستان خویش نظارت کامل داشتند وبه طور مستمر، عملکرد آنان را بررسی می کردند.

نامه هایی که آن حضرت برای کارگزاران و عمال خود در شهرها واستان های گوناگون نوشته و در آن ها، نقاط قوت و ضعف آنان را متذکرشده اند گویای این مطلب است که آن حضرت همواره بازرسان و ناظران مخفی بر کارگزاران خود می گماشت تا کلیه رفتار و عملکرد آنان را به طور دقیق زیر نظر گرفته، بررسی نمایند و نتیجه این نظارت و بررسی را برای آن حضرت گزارش کنند.

نظارت و مراقبتی که از جانب آن حضرت صورت می گرفت، کاملا جدی، عمیق و دقیق بود، به گونه ای که حتی رکت یکی از کارگزاران آن حضرت دریک جشن و میهمانی، از نظر آن حضرت مخفی نمی ماند، چنان که وقتی عثمان بن حنیف، فرماندار بصره، در مجلس میهمانی (جشن عروسی) یکی از ثروتمندان و اشراف بصره شرکت کرده بود، گزارش آن به زودی به حضرت علی ع رسید و آن حضرت بلافاصله در نامه ای خطاب به او چنین نوشتند: ای پسر حنیف، به من گزارش رسیده که یکی از جوانان اشراف بصره تو را به خوان میهمانی اش دعوت کرده و تو به سرعت به سوی آن شتافته ای و در آن جا برایت غذاهای رنگارنگ و ظرف های بزرگ غذا، یکی پس از دیگری آورده می شده است من گمان نمی کردم که تو میهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان از آن مهمانی محروم و ممنوع بوده، وثروتمندانشان دعوت شده اند» (21) با دقت و تامل در بعضی از نامه های حضرت علی(ع) به کارگزاران خود، روشن می شود که آن حضرت تنها به نظارت، بررسی ها و گزارش های بازرسان و ناظران خود، اکتفا نمی کردند و فقط با تکیه بر آن ها،عملکرد کارکنان خود را ارزیابی نمی نمودند، بلکه علاوه بر آن گزارشات، کارکنان خود را به حضور می طلبیدند و از آنان در موردعملکرد و رفتار خودشان سؤال می کردند و یا این که از آنان گزارش کتبی می خواستند و بدین وسیله، عملکرد آن ها را از خودشان نیز تحقیق می کردند. این نشانگر نهایت دقت و احتیاط و کمال عدالت و انصاف است که آن حضرت هنگام نظارت و بازرسی بر عملکرد کارگزارانش رعایت می کرد; مثلا، در نامه ای به یکی از کارگزاران و فرمانداران خود چنین می فرمایند: به من خبر رسیده که تو زمین های آباد را ویران کرده ای، آنچه توانسته ای تصاحب نموده ای و از بیت المال که زیر دست تو بوده است به خیانت خورده ای فورا حساب خویش را برایم بفرست وبدان که حسابرسی خدا از حسابرسی مردم سخت تر است » (22) .

یکی دیگر از نشانه های وجود یک نظام دقیق نظارت و بازرسی در حکومت و مدیریت حضرت علی ع و توجه خاص آن حضرت به مساله نظارت و ارزیابی عملکرد کارکنان و زیر دستان خود، نامه ای است که آن حضرت هنگام معرفی عبدالله بن عباس به مردم بصره به عنوان استاندار جدید، خطاب به مردم آن شهر نوشته اند.

قسمتی از آن نامه چنین است: سخن او (عبدالله بن عباس) را بشنویدو مادامی که او از خدا و رسولش اطاعت کند، فرمانش برید.

پس اگر در میان شما بدعتی نهاد یا از مسیر حق منحرف شد، مطمئن باشید که او را از حکومت بر شما برکنار خواهم کرد» (23) در این نامه، حضرت علی(ع) به مردم بصره قول حتمی می دهند که اگراستانداری که او معرفی می کنند، بدعتی بگذارد یا منحرف شود، او رابرکنار خواهند کرد و این نشان می دهد که حضرت، نظام نظارت وارزیابی دقیق و مطمئنی داشته اند که بر مبنای آن، همواره کارگزاران خود را زیر نظر داشته و مراقب اعمال و رفتار آنها بوده اند در صورت مشاهده هر گونه تخلف یا انحراف، آن ها را از کار برکنار می کرده اند.

توجه حضرت علی ع به نقاط قوت و ضعف: روشن است که ناظر نباید فقط برنقاط ضعف افراد تاکید ورزد، اما برخی چنین می پندارند که در نظارت و بازرسی، باید صرفا به دنبال یافتن نقاط ضعف عملکرد افراد بوده،در حالی که در یک نظام موفق و سالم نظارت و بازرسی، باید نقاط قوت و نقاط ضعف افراد، در کنار یکدیگر، مورد توجه و دقت قرار گیرد واز توجه صرف به نقاط ضعف افراد پرهیز شود; چرا که توجه صرف به نقاط ضعف کارکنان سازمان، آن ها را نسبت به نظارت بدبین می کند وموجب ایجاد روحیه مقاومت در برابر نظارت و بازرسی خواهد شد،همچنان که در بیش تر سازمان ها چنین حالتی وجود دارد و افراد سازمان گمان می کنند در نظارت و بازرسی، تنها به نقاط ضعف آن ها توجه می شودو ناظران و بازرسان فقط کاستی ها و نقاط ضعف آن ها را ثبت می کنند وبه دلیل چنین نگرشی به نظارت، معمولا افراد سازمان در مقابل نظارت و بازرسی مقاومت می کنند و از آن دل خوشی ندارند حضرت امیرالمؤمنین علی ع به این مساله نیز توجه داشته اند و در عهدنامه مالک اشتر،این مساله را به او گوشزد کرده و به مالک اشتر دستور داده اند که عملکرد زیردستان خود را زیر نظر داشته و ناظرانی برای بررسی اعمال و رفتار آنان داشته باشی و در این نظارت و بازرسی، هم نقاط قوت عملکرد آن ها را مورد توجه قرار ده و هم نقاط ضعف و منفی را.

آن حضرت در بخشی از نامه خود به مالک اشتر، چنین می فرماید:

فراموش مکن که باید بر آنان، بازرسان مخفی از مردمان امین وحقگوی که در میان مردم به این صفت شناخته شده اند بگماری تا زحمات و تلاش آنان را برای تو ثبت کنند و آنان مطمئن باشند که زحمات وتلاش های آنان را می دانی » (24) .

حضرت در این بخش از نامه اولا، تاکید دوباره می کنند که بایدبازرسان و ناظران مخفی برای مراقبت و بررسی عملکرد کارکنان داشته باشی ثانیا، دستور می دهند که به نقاط قوت و مثبت کارکنان و تلاش هاو فداکاری های آنان توجه داشته باشد تا آنان بدانند که تلاش آنان دور از چشم مافوق خود نیست و لذا، به این تلاش ها ادامه دهند ودلگرم تر شوند در بخش دیگری از این نامه، توجه مالک اشتر را به نقاط ضعف و خیانت ها و انحراف های احتمالی کارکنان معطوف داشته وچنین فرموده اند: اطرافیان خود را تحت نظر بگیر; اگر یکی از آن هادست به خیانت زد و بازرسان تو همگی چنین گزارش دادند، به همین مقدار از شهادت و گواهی قناعت کن و او را زیر تازیانه کیفربگیر.» (25) وجود بازرسان متعدد: از این قسمت از نامه مالک اشترکه ذکر شد نکته دیگری را نیز می توان استنباط کرد و آن این که درنظارت و بازرسی، نباید به وجود یک بازرس و ناظر اکتفا شود، بلکه باید بازرسان و ناظران متعددی وجود داشته باشد; زیرا حضرت فرمود:

اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و بازرسان تو همگی چنین گزارش دادند.» پس معلوم می شود که باید بازرسان متعددی وجود داشته باشد و این به آن دلیل است که اعتماد به گزارش یک بازرس صحیح نیست; زیرا احتمال خطا و اشتباه و غرض ورزی شخصی وجود دارد.

ویژگی ها و صفات بازرسان: با توجه به اهمیت و حساسیت بالای نظارت،بازرسان و ناظران باید دارای ویژگی های الهی و انسانی باشندبه چندمورد از این ویژگی ها اشاره می شود:

1 و 2- خداترسی و تواضع:

در عهدنامه مالک اشتر آمده است: برای رسیدگی و بررسی کارهای مردم، افراد مطمئن را که خداترس و متواضع هستند به کاربگمار» (26)

3 و4- صداقت و وفاداری:

بگمار که صادق و وفادارند.حضرت علی(ع) فرمود:ناظرانی انتخاب کن و به کار » (27)

5 و6- امانت و حقگویی:

در جای دیگری، حضرت علی(ع) می فرماید:

فراموش مکن که باید بر آنان، بازرسان مخفی از کسانی که در میان مردم به امانت و حقگویی شناخته شده اند بگماری » (28)

نتیجه

نظارت و کنترل یکی از وظایف اصلی مدیران در سازمان هاست و موفقیت برنامه های سازمان در گرو داشتن نظام دقیق نظارتی است.

بدون وجود نظارت صحیح و بازرسی های لازم، فعالیت های سازمان موفق نبوده و به نتیجه نخواهد رسید.

مدیران بدون داشتن نظارت کافی بر عملکرد کارکنان و اجرای برنامه ها، به اهداف و برنامه های از پیش تعیین شده خود دست نخواهندیافت علاوه بر این که نظارت در مدیریت امروز یکی از ضرورت های اساسی است، خداوند متعال نیز همواره بر اعمال و رفتار انسان ها دقیقانظارت دارد و عملکرد انسان را در مورد ارزیابی و سنجش عادلانه قرارمی دهد اساسا نظارت و بازرسی یکی از سنت های ثابت الهی است.

پیامبر گرامی ص و حضرت علی ع در زمانی که حکومت و مدیریت جامعه رابرعهده داشتند، همواره بر اعمال و رفتار کارکنان و کارگزاران خودنظارت داشتند و با توجه به نتایج این نظارت و بازرسی ها، کارگزاران خود را مورد ارزیابی و سنجش قرار می دادند.

بر این اساس، در نظام مقدس جمهوری اسلامی، که افتخارش این است که نظامی دینی و اسلامی و پیرو دستورات الهی و پیامبر اکرم ص و امامان معصوم: است، باید بر عملکرد مدیران و کارکنان سازمان ها دقیقانظارت وجود داشته باشد.

بر اساس این نظارت دایمی و دقیق، عملکرد افراد مورد ارزیابی وسنجش قرار گیرد و تمامی تصمیمات مربوط به کارکنان، اعم از پاداش،ترفیع و مانند آن، بر اساس نتایج به دست آمده از این ارزیابی هاانجام شود البته در نظارت بر اعمال کارکنان و کارگزاران نظام بایدیک نکته همواره مدنظر باشد و آن این که هم بر نقاط قوت نظارت شود وهم بر نقاط ضعف افراد و در ارزیابی عملکرد افراد این دو عمل،همراه یکدیگر، مدنظر باشد، نه این که فقط به نقاط ضعف تو

امیرکبیر چگونه به مبارزه با فساد اقتصادی برخاست؟

به جرات می‎توان گفت: یکی از خوش‌نام‌ترین رجال ی ایران در سه سده اخیر در فرهنگ ی ایرانیان میرزا تقی‌خان فراهانی (امیرکبیر) است، شخصیتی که در طی حدود سه سال حکومت خود اصلاحات همه‌جانبه و پیشرویی را شروع کرد و منشا خدمات بسیاری شد.

امیرکبیر چگونه به مبارزه با فساد اقتصادی برخاست؟

 میرزا تقی خان که فرزند کربلائی محمد قربان ،آشپز خانه قائم مقام فراهانی بود، تحت نظارت میرزا بزرگ قائم مقام فراهانی مربی عباس میرزا و فرزند وی میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی تربیت شد و به سبب استعداد و خلاقیتی که از خود نشان داد رفته رفته در نزد میرزا ابوالقاسم ارج و قرب ویژه‌ای پیدا کرد به طوری که وی در نامه‌ای به برادرزاده خود اینطور از امیرکبیر یاد می‌کند: حقیقت، من به کربلایی قربان حسد بردم و بر پسرش می‌ترسم، این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار می‌گذارد. باش تا صبح دولتش بدمد»

این حرف که از فردی تمدار و با کیاست، چون قائم مقام برآمده نشان می‌دهد که امیر کبیر از ابتدا استعدادی شگرف در امر دیوان سالاری و اداره حکومت داشته است.

 

او از خطه فراهان بوده که به بیان فریدون آدمیت، نویسنده کتاب امیرکبیر و ایران»، ناحیه‌ای مستوفی پرور بوده است، از طرفی امیرکبیر نزد دو تن از مقتدرترین رجال ی آن دوره یعنی میرزا بزرگ و پسرش تربیت شده است. همچنین بسیاری از وقایع را در کنار قائم مقام دیده و از او آموخته است چرا که در سنین جوانی میرزا تقی خان از دیوانیان همراه قائم مقام و عباس میرزا بوده است؛ پیشرفت‌های غرب از جمله روسیه را به چشم خود دیده و از طرفی اشکالات نظام اداری کهنه شده ایران را تجربه کرده و شکاف‌ها را دریافته است.

امیرکبیر از اولین تمداران حرفه‌ای در ایران

شاید بتوان گفت که امیرکبیر از اولین تمداران حرفه‌ای در ایران به آن معنایی است که ماکس وبر جامعه شناس آلمانی قرن بیستم می‌گوید دقیقا در مقابل فردی، چون حاج میرزا آقاسی که حتی اگر بگوییم فرد اصلاح طلبی بوده است هنوز نتوانسته است از نوع حکومتداری کهنه در ایران بیرون بیاید؛ از طرفی اقدامات امیر در بدو ورود به تهران و در دستگیری مهار حکومت به گونه‌ای است که در جهت تثبیت همه جانبه قدرت مرکزی است و شایدباحرف وبردر سخنرانی ت در مقام حرفه دانشگاه مونیخ مطابقت دارد که تمدار حررفه‌ای مدرن، به خدمت پادشاه در می‌آید و در کشمکش ها، قدرت را از فئودال‌ها و نهاد‌های خصوصی (در مقابل حکومت) خلع می‌کند، و قدرت را متمرکز به دست شهریار می‌دهد در حالیکه انگیزه‌ی کسب قدرت ندارد بلکه ازطریق اداره و رهبری دستگاه ی شهریار به زندگی دلخواه خود میرسد. اما نکته‌ای که شک را در اینباره بر می‌انگیزد حرفی است که میرزا یعقوب خان، پدر میرزا ملکم خان از قول امیرکبیر رنقل می‌کند که خیال کنسطیطوسیون داشتم مجالم نداند، روس‌های تو مخالفت کردند، انگلیسی‌ها کمال همراهی را در باطن وعده می‌دادند منتظر موقع بودند”.

امیرکبیر در امر حکومتداری برآمده از تفکری است که مکتب تبریز نامیده می‌شود و سردمداران آن قائم مقام و عباس میرزای ولیعهد هستند و وجه تسمیه این مکتب به این علت است که تبریز به مرکز استقرار ولیعهد و همچنین بر سر راه اروپا و در نتیجه محل بسیاری از اتفاقات بزرگ و کوچک بوده است.

پس از مرگ عباس میرزا و به صدرات رسیدن و کشته شدن میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، میرزاتقی خان مسئول تربیت ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمدشاه قاجار می‌شود و پس از مرگ محمد شاه در به سلطنت رسیدن ناصر الدین شاه تلاش‌های بسیاری می‌کند و پس از رسیدن به تهران و تاجگذاری ناصرالدین شاه امیر کبیر به عنوان صدر اعظم شاه جوان منصوب می‌شود تا تغییرات اساسی را آغاز کند.

امیرکبیر در امر حکومتداری برآمده از تفکری است که مکتب تبریز نامیده می‌شود و سردمداران آن قائم مقام و عباس میرزای ولیعهد هستند و وجه تسمیه این مکتب به این علت است که تبریز به مرکز استقرار ولیعهد و همچنین بر سر راه اروپا و در نتیجه محل بسیاری از اتفاقات بزرگ و کوچک بوده است

این انتصاب، انتصابی عادی و مثل سنوات گذشته نیست چرا که امیرکبیر عنان تمامی اختیارات را در دست می‌گیرد به طوری که شاه در نامه‌ای به او می‌گوید: جناب امیرنظام، ما تمام امور ایران را به دست شما سپردیم و شما را مسئول هر خوب و بدی که اتفاق می‌افتد می‌دانیم. همین امروز شما را شخص اول ایران کردیم و به عدالت و حسن رفتار شما با مردم کمال اعتماد و وثوق داریم و به جز شما به هیچ شخص دیگری چنین اعتقادی نداریم و به همین جهت این دستخط را نوشتیم.»

از محتوای این نامه مشخص است که امیرکبیر مسئولیت و اختیارات اجرایی را به طور کامل در در دست می‌گیرد و میدان برای عملی کردن ایده‌های او باز است به همین جهت شاید بتوان گفت: با وجود شاه نوجوان و شخصیت امیر، او مقتدرترین صدر اعظم در تمام طول سلطنت سلسله قاجاریه است هر چند که راهگشایی‌ها و اقدامات او دشمن بسیار تراشید تا منجر به عزل و نهایتا قتلش شد.

اصلاح نظام مالی و مبارزه با فساد ساختاری اولین اقدام امیرکبیر

به گفته فریدون آدمیت اولین اقدام امیر پس از رسیدن به مقام صدارت، اصلاح نظام مالی و مبارزه با فساد ساختاری‌ای بود که در حکومت قاجار وجود داشت کاری که به در بدو ورود، برای امیر دشمن‌های زیادی ایجاد کرد به طوری که در حدود سه چهار ماهه اول حکومت امیر، علیه جان او توطئه شد که در نهایت با تعطیلی بازار و دفاع جانانه مردم از امیر، او از این توطئه ترور، جان سالم به در برد.

اصلاح نظام مالی امیر بسیار گسترده و در عین حال دقیق بود به گونه‌ای که حتی به کاهش حقوق ماهانه شخص شاه انجامید و این روندتا کاهش حقوق یک نوکر جزئی هم ادامه یافت و به سبب قدرت ی منحصر به فردی که امیر داشت توانست در آن موفقیت ویژه‌ای کسب کند.

به گفته فریدون آدمیت اولین اقدام امیر پس از رسیدن به مقام صدارت، اصلاح نظام مالی و مبارزه با فساد ساختاری‌ای بود که در حکومت قاجار وجود داشت کاری که به در بدو ورود، برای امیر دشمن‌های زیادی ایجاد کرد

وقتی که امیر بر روی کار آمد، نظام مالی و اقتصادی ایران بسیار بحران‌زده و مریض بود چرا که بعد از قائم مقام فراهانی، روند بذل و بخشش‌های بیهوده و مستمری‌های سرسام آور به اشخاص، خزانه را خالی و کشور را بدهکار کرده بود.

روش میرزا تقی خان به تاسی از استادش میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی بود چرا که قائم مقام نیز در دوران صدارت خود وضع مالیه را نظمی کلی داد و برای شاه و دربار حقوق ثابت و محدود تعیین کرد و از میزان بسیاری از مستمری‌ها کاست.

دولت سرباز می‌خواهد دعاگو نمی‌خواهد

این جمله منسوب به قائم مقام که دولت سرباز می‌خواهد دعاگو نمی‌خواهد» نشانگر وجهه نظر عمومی اوست نسبت به مخارج دولتی و مخالفت او با تبذیر‌های بسیاری که صورت می‌گرفت.

با این حال پس از قائم مقام وضع مالی ایران دوباره دچار بحران گشت؛ روز به روز از میزان درآمد کاسته می‌شد و بر مخارج افزوده می‌شد؛ بخشش و مستمری‌های گزاف و دادن تیول و سیورغال همچنان ادامه یافت و دامنه عدم تعادل اقتصادی را گسترده‌تر می‌کرد، به طوری که کار به جایی کشیده شد که نقل است که در زمان حاج میرزا آقاسی هر سال دو کرور بر مخارج اضافه می‌شد. پول نقد خزانه خاص حقوق درباریان، افراد خاندان سلطنت و مستمری ان بود در حالی که برای پرداخت مطالبات دیگران برات‌های بی اعتبار یا کم اعتبار در وجه حکام ولایات صادر می‌شد و حکمت آن این بود که دولت طلبکاران را از سر خود باز کند و به گفته فریدون آدمیت، تنها کسانی می‌توانستند برات‌ها را وصول کنند که زور داشتند و روند به گونه‌ای شد که برات‌های دولتی بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از بهای اصلی، در ولایات خرید و فروش می‌شد و با برات‌های نکول شده دست مردم، قرض دولت برف انبار شد و کسی به فکر چاره نبود.

امیرکبیر وارث چه وضعیتی بود؟

بحران به همین جا ختم نمی‌شد و به دلیل آن که نظارتی وجود نداشت مبدا و مقصد بسیاری از وجوه پرداختی دولت معلوم نبود و اگر بود نیز به مقصد نمی‌رسید؛ برای مثال محمدحسن خان، حاکم عراق از طرف حاج میرزا آقاسی همه ساله صورت لشکر را به تهران می‌فرستاد، اما به سربازان نم پس نمی‌داد و به زور از آنان قبض رسید دریافت می‌کرد.

از طرفی مالیات‌ها که بخش قابل توجهی از درآمد‌های دولت بود به طور کامل وصول نمی‌شد یا حتی از برخی ولایات مالیات نمی‌رسید، اما در زمان میرزا تقی خان ورق برگشت به طوری که وزیر مختار انگلیس در زمان صدارت میرزا تقی خان می‌نویسد: منطقه فارس هیچ‌وقت مثل حالا تحت فرمان دولت مرکزی نبوده است و از زمانی که در خاطر هست خوانی محلی آنجا مالیاتی به دولت نمی‌دادند، اما اکنون از آنان مالیات گرفته می‌شود. ”

کاردار انگلیس: شکست میرزا تقی خان در برانداختن این دشواری‌ها حتمی است

امیرکبیر وارث چنین وضعیتی بود و از بدو کار با مشکلات گسترده و نهادینه شده‌ای روبه رو بود. به طوری که فرانت، کاردار انگلیس در این‌باره می‌نویسد: خزانه خالی است؛ همه پول نقد موجود در خزانه ۳۰۰ هزار تومان (۱۵۰ هزار لیره) است. یقین دارم که امیرنظام قصدش این است که همت خود را برای احیای ایران به کار ببرد و اگر پول کافی در خزانه بود بر موانعی که ثبات دولت ایران را تهدید می‌کند فائق می‌آمد و به نظرم شکست میرزا تقی خان در برانداختن این دشواری‌ها حتمی است».

همچنین ربرت واتسون می‌نویسد: شاید هیچ متخصص مالی هیچوقت گرفتار وضع ناهنجاری که امیر با آن مواجه شده است، رو به رو نشده است.»

با این حال خود فرانت می‌نویسد: امیرنظام سخت مشغول اصلاح خطاکاری‌های زمان محمد شاه است». امیر که خود دیوانی بود و در امر استیفا سررشته داشت در چهار ماهه اول صدارت به اصلاح همه جانبه و گسترده نظام مالی پرداخت و این سخن خود امیر است که پیش از هرچیز به اصلاح نظام مالیه خواهم پرداخت. میزان خرج دولت یک میلیون تومان (۵۰۰هزار لیره) بیشتر از عایدی آن است. باید از مواجب و مستمری کاست؛ به علاوه ۱۰ درصد بر مالیات افزود؛ گمرکات که تاکنون در اجاره افراد بوده باید تحت اداره دولت بیاید؛ هر ولایتی باید پیشکار مالیه داشته باشد که مسئول دیوان استیفا باشد و مستقل از حکومت آنجا؛ و ۶۰۰ هزار تومان مستمری که حاج میرزا آقاسی در حق دوستان ماکوئی خود برقرار نموده باید یکسره قطع شود.»

فرانت می‌نویسد: امیرنظام سخت مشغول اصلاح خطاکاری‌های زمان محمد شاه است». امیر که خود دیوانی بود و در امر استیفا سررشته داشت در چهار ماهه اول صدارت به اصلاح همه جانبه و گسترده نظام مالی پرداخت و این سخن خود امیر است که پیش از هرچیز به اصلاح نظام مالیه خواهم پرداخت

گرفتاری دیگر مسئله برات‌های نکول شده بود و بدهی گزافی که از این راه بر عهده خزانه بود و امیر در اینباره دو راه داشت یا اینکه همه را معتبر بداند که پرداخت آن در توان خزانه نبود و یا همه را یکسره بی اعتبار بداند که به منزله اعلام ورشکستگی دولت بود و آن را به طور کلی از اعتبار می‌انداخت، اما راهی که امیر برگزید این بود که دستور داد همه برات‌ها مورد رسیدگی قرار گیرد و آن‌ها را که درست بود، بدهی حقیقی دولت بشمارند و پرداخت تدریجی آن‌ها را قبول کنند و برات‌هایی که صورت بخشش و انعام و خاصه خرج‌های فراوان حکومت میرزآقاسی را داشت به طور کلی پس زد.

وقتی امیرکبیر حقوق ناصرالدین شاه را هم کاهش داد

ت مالی امیر بر دو پایه اصلی استوار قرار داشت: یکی کاستن خرج دولت و دیگر افزایش عایدات و درآمدها. در مورد کاهش مخارج دولت، امیر در بدو ورود اقدامی گسترده برای کاهش حقوق‌ها انجام داد به طوری که حتی حقوق شاه را هم کاهش داد. به طوری که ناصرالدین شاه در دست‌نوشته‌ای می‌نویسد: سهراب خان پولی که برای جیب ما معین شده است، ماهی دو هزار تومان است. امروز جناب امیرنظام می‌گفت: معین کردم و به سهراب خان داده ام البته از اول ثور تا آخر سال؛ ماه به ماه دو هزار تومان را به حضور بیاورید فی جمادی الاول۱۲۶۶. ” این در حالی بود که حقوق سالیانه محمد شاه کمتر از ۶۰ هزار تومان نبود.

برای تعدیل دخل و خرج کشور، هیاتی از مستوفیان را تحت نظر میرزا یوسف مستوفی الممالک گماشت که صورت درستی از بودجه مملکت را تنظیم کنند. این هیات میزان کمبودی عایدات نسبت به مخارج را یک میلیون تومان بر آورد کرد و امیر که خود در فن استیفا تخصص داشت، بر اساس تصمیمی قاطع و دلیرانه از حقوق تمام کسانی که از خزانه دولت مواجب یا مقرری داشتند، به تناسب کاست.

شرح خواندنی از اقدام امیر در صدرالتواریخ

شرحی که از این اقدام امیر در صدرالتواریخ آمده خواندنی است: میرزا تقی خان اولین کاری که کرد از مواجب جمیع مردم کاست و برای هر یک شش ماهه مواجب منظور نمود و شش ماه دیگر را باز گرفت و در این خصوص فرمان‌ها به مردم داد که هنوز آن فرمان‌ها موجود است. حقوق جمیع علما را کسر کرد و نصف سال منظور نمود. شاهزادگان عظام و وزرای فخام نتوانستند کاری از پیش ببرند. حال همه کس یکسان بود. اگرچه میرزا تقی خان امیرنظام مواجب مردم را کسر کرد، ولی کسر او بهتر از زیادی و افزودن دیگران بود به جهت آنکه در عهد شاه مرحوم محمدشاه قاجار» و صدارت حاجی میرزا آقاسی اسم مواجب زیاد و رسم آن کم بلکه هیچ بود، مثلا به شخصی ۱۰ هزار تومان مواجب می‌دادند، ولی چون وصول نمی‌شد صاحب آن مجبور بود آن برات را به هزار تومان بفروشد و به ازای آن هزار تومان هم اسباب خرازی فرنگ بگیرد لکن میرزا تقی خان اگرچه کسر کرد، ولی هرقدر که مواجب داده می‌شد به سهولت به حیطه وصول می‌رسید.»

طبیعی است که این اقدام از همان ابتدا دشمنان بسیاری برای امیرکبیر ایجاد کرد به طوری که در چهارماهه اول حکومت وی، شورش سربازان به قصد ترور امیر کبیر اتفاق افتاد که با دفاع مردم و بازاریان امیر از ترور نجات یافت. وزیر مختار انگلیس در اینباره می‌نویسد: با عمل بی پرواغی خود در کم کردن حقوق افراد همه را دشمن خود ساخته است. البته این تصمیمی بود لازم، اما عاقلانه این بود که در کاستن آن‌ها تبعیضی قائل می‌شد و این آزمایش ناگوار را به زمانی دیگر موکول می‌ساخت که حکومت پایه استواری یافته بود.»

ماده دوم برنامه تعدیل دخل و خرج کشور، راجع به مستمری و تیول بود. در دفتر مستمری‌های بی حساب تیول تجدیدنظر کلی کرد؛ از مستمری‌ها کاست و در مواردی آن‌ها را قطع کرد. تیول را محدود ساخت و یا یکسره ضبط دیوان کرد. مقرر کرد که صاحبان تیول باید مالیات‌های پس افتاده را بدهند و گرنه تیولشان جزو خالص‌جات دولتی در خواهد آمد.

قطع امتیاز شیلات دریای خزر از دست روس‌ها

از ابتکارات خوب امیر؛ تفکیک امر استیفای ولایات از حکومت بود که شخص حاکم و وزیر در امر مالیات دخل و تصرف ناموجه نداشته باشد؛ در این باره قانونی وضع کرد که مسئولیت مالیات و محسبات را مستوفی هر ولایت به عهده داشت و رسیدگی به عمران تیول نیز به عهده او بود. دیگر اینکه امیر گمرک را بر قانون تازه‌ای نهاد. یعنی تا آن زمان که گمرک کشور در اجاره افراد بود، اما پس از امیر گمرکات تحت نظارت مستقیم دولت در آمدند. همچنین امیر شیلات دریای خزر را از اجاره اتباع روس خارج کرد و به اجاره اتباع ایران در آورد.

همچنین امیر بر توسعه صنعت، کشاورزی و تجارت همت گماشت که شرح آن مفصل است و در افزایش میزان درآمد دولت موقر واقع شد.

مجموع اقدامات امیر ناظر بود بر جلوگیری از تبذیر‌ها و بذل و بخشش‌های فراوان و بی دلیلی که تا قبل از او رواج داشت و تمام تمرکز امیر ناظر بر متعادل کردن نظام مالی کشور در دوره چهار ماهه اول حکوت وی بود و تاریخ نشانگر آن است که امیر در ایجاد این نظم موفق بود هرچند باعث ازدیاد دشمنان او و در نهایت به مرگ او منجر شد

مجموع اقدامات امیر ناظر بود بر جلوگیری از تبذیر‌ها و بذل و بخشش‌های فراوان و بی دلیلی که تا قبل از او رواج داشت و تمام تمرکز امیر ناظر بر متعادل کردن نظام مالی کشور در دوره چهار ماهه اول حکوت وی بود و تاریخ نشانگر آن است که امیر در ایجاد این نظم موفق بود هرچند باعث ازدیاد دشمنان او و در نهایت به مرگ او منجر شد.

 

این نشانگر آن است که امیر بی هیچ تعارف و ملاحظه کمر همت بر نابودی فساد ساختاری که در حکومت قاجار وجود داشت بسته بود. تی که منابع کشور را هدر نمی‌داد و سعی در مدیریت صحیح و منطقی حجم اموال در مملکت داشت و در این مورد نیز برای احدی تبعیض قائل نبود و در عین تمام این سخت گیری‌ها اصلاحات مالی او به نفع بسیاری از اقشار جامعه بود برای مثال امیر زیاده روی‌های محصلین مالیات در کشور را برانداخت و رسم ستمکارانه سیوریسات» سپاهیان که موجب پریشانی روستاییان شده بود را لغو کرد که خود این امر باعث رونق کشاورزی شد. طوری که وزیر مختار انگلیس می‌نویسد: میرزا تقی خان می‌خواهد طبقه دهقان را از ستمگری‌های ادوار گذشته آزاد گرداند».

 

منبع: 

اقتصاد۲۴


پسرم،گر گذاشتند اوباش
تو مدیر امور مالی باش
 
هر که یک سال بوده در این کار
شده نامش بلند و بارش بار
 
کام ِ آدم چو قند خواهد شد
بخت آدم،بلند خواهد شد
 
به حقوق تو می رسد برکت
برکت می دهند،بی حرکت
 
طرف التفات و مرحمتی
چون مدیرِ عزیز بی جَهَتی
 
می شوی مثل شهر رُم که به حتم
همه ی راه ها ،شود به تو ختم
 
همه از خشمت اجتناب کنند
داخل آدمت حساب کنند
 
به حضور تو اَند نامه نویس
همه،حتّی خود جنابِ رئیس
 
چون تویی صاحب حساب و کتاب
همگی می برند از تو حساب
 
همگان را به لطف توست وثوق
چون که در دست توست فیش حقوق
 
ترسد آن کس که بر تو بندد راه
که تو بنشانی اش به خاک سیاه
 
گرچه از بیم و ترس،خالی نیست
منصبی چون مدیر مالی نیست

 

زنده یاد ابوالفضل زرویی نصرآباد


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها